سردم است


عشق

حضورت تکیه گاه امنی ست برای بودنم...

دیگر چه فرقی می کند چشمه ای خشک باشم

 

یا سرابی.....

 

مهم نیست که هستم یا نیستم

 

اصلا دیگر هست ها و نیست ها برایم فرقی نمی کند...

 

باور بودن هم گرچه در من یخ زده

 

اما مرگش برایم قابل هضم تر است

 

شاید به مترسک دل بستم

 

شاید سیاهی را پر رنگ تر کردم

 

قصه ها امتداد دارند در من

 

شبها خواب در چشمانم نور بیشتری دارد

 

کودک ارزوهایم هم که مدتهاست که با من قهر کرده است

 

نمیدانم

 

به کجا میروم

 

ساکن حس بدی هستم

 

که جز سرطان درد برایم چیزی باقی نگذاشته است

 

سردم است

 

گویا این سردی هیچوقت گرم نمی شود

 

هیچ تازگی در دلم نیست

 

زیبا است شرم کودکانه ام بر افتاب لب پنجره

 

غم بر افکارم سایه می افکند

 

تاریکی صدایم میزند

 

اخ............

 

سردم است!

 



نظرات شما عزیزان:

علی
ساعت21:07---30 بهمن 1392
مطالبت جالبه قالبت هم قشنگه
تو هم به وب من سر بزن نظزتو بگو ممنونت میشم


سمیه
ساعت14:11---16 فروردين 1391
خیلس وب قشنگی داری

sami
ساعت3:24---10 آبان 1390
سلام عزیزم...وبلاگ قشنگی داری...دوست داشتم بیای به سایت من و یه سری بهش بزنی چون محیط شاد و اشنایی با دختر و پسرها ...ممنون منتظرتم ..به ذوستان گلت هم بگو تشریف بیارند..قدمتون روم چشم
www.icechat.ir


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 30 / 1 / 1398برچسب:,ساعت17:38توسط Katrin | |